پائیز خزان گرفت وسعت دید مرا
من زرد شدم ای سبزترین با من بمان
مهر ماهم در حسرت آمدن بهار تا کی
ای زیباترین از بهار با من بمان
من شیفته چشمان رعنایی تو
ای ساقی بی می و پیمانه با من بمان
تو قدم
شاعر:عبداله اسعدی
پائیز خزان گرفت وسعت دید مرا
من زرد شدم ای سبزترین با من بمان
مهر ماهم در حسرت آمدن بهار تا کی
ای زیباترین از بهار با من بمان
من شیفته چشمان رعنایی تو
ای ساقی بی می و پیمانه با من بمان
تو قدم
شاعر:عبداله اسعدی
در چشم به رویت نبندم دگرحالاببین
ابرویم دگر رقص ندارد بیاحالا ببین
خنده را برلب زخاطرت مهمان کنم
ماه رادرآسمان دعوت کنم حالاببین
امشب آغوشم برایت بی تابی کند
خلوت راخودبه شرم کشم
شاعر:ازاده دهقان بنادکي
بی وفایی
در حسرتم نگاهي يكدم به من نمايي
پيش از دمي كه از ره يارا رسد جدايي
با ما نمي نشيني دردم چرا نبيني
بر هر كتاب و ديني گو كی ز در در آيي
زين دل بهانه گيري
شاعر:اسماعیل نصیری موحد
دارم میمیرم از غصه از اینکه بی تو،من تنهامبیا بامن بمون بازم تو ای آرامش غمهام ز بس نالیدم از دوری و زین فقدان و مهجوریشدم مانند یک سایه که گه پنهان و گه
شاعر:عرفان صفری
ترسم برسد روزی چون شاخه گلی مرده
از باد خزان آری افتاده و پژمرده
بی بار و بر و نوبر بی هیچ یکی گلبرگ
در باد و بوران و کولاک افسرده
آید بر من یارم،آن یار گل اندامم
از دیدن روی من افتاده و
شاعر:مجید انصاری
گاهی فکر می کنم
کاش همه ی این حرف های گره خورده در دلم
مانند اشکهایم به
لحظه ای
می باریدند...
مثل اینکه
" میان اینهمه خنده ی گمشده
لبخند چشم توست
که ناجی من میشود...
و
گاهی بغض خیالم می
شاعر:مازیار مجد
دلم پرپرواز می خواد
سرم ی شونه ی راز می خواد
دلم ی همدم می خواد
ی آغوش باز می خواد
روزی که دیدم تو رو
هوس نداشتم بخدا
سر گشته و پریشون
پراز ترس بودم و سودا
نجوا می کردم با
برقص با من کنار رود
کنار ِ بستری از آب
با آهنگی که میخونه:
"منو دریاب منو دریاب"
برقص با من توی جنگل
زیر انبوه ِ حجم ِ سبز
کنار ِ باور ِ رویش
روی یه سبزه ی بی مرز
با نم نم دوست
شاعر:علی کتانی
این جا میان سادگی هایم نشستی
این جا خروش لحظه هایم را شکستی
چونان پرنده خیس و لرزان بی ترانه
در امتداد جادّه پاهایم شکستی
چشمان عاشق را سرودم بی بهانه
گفتی غزل آور صدایم را شکستی
عکسی به
شاعر:مصطفی رادمرد
ای دوست تو را می خوانمت
با زبانی بی زبانی
صدایت می کنم
با صدایی گرفته در گلو
که اگر گوش دل داشتی
از هر صدای رساتر است آوای من
افسوس که گوشت را گرفته ای
نمی شنوی فریادم را
ناله هایی را که
شاعر:اختر جنتی
بستم عهد، نیمه شب
با ورق
با قلم
بی پناه
در حضور قرص ماه
که از میان پنجره سرک کشیده بود
روی دفترم
نخوانمت دگر
تا سحر
و درمیان واژه ها میان این حروف
نگویم اینچنین، شعر های بی ثمر
بی اثر
شاعر:بشير اميدى
آخه یه منتظر دلداده عشق تو هستش / دلی که داده هی میگیره دستش / میخواد بخونه از اینا غریبی / میخواد بگه که خیلی بی نصیبی/ میخواد
شاعر:علیرضا احمدی بفروئی
چه تحویلِ سالی؟!
وقتی تو مرا تحویل نگیری،دیگر حالی نمی ماند
اِی الهه یِ زیبایی من!
اِی کاش اسیر دست داعش میشدم،اما اسیر چشمهایی که ب دنبال دیگریست،هرگــــــــــــــــــــز
ب عظمت روحت
شاعر:محمد شهبازفر
منبعی که نمی شود تعویض،مثلِ یک لامپِ تا ابد روشن / مثلِ چرخیدنِ گرامافون،مثلِ گل ها درونِ یک گلشن
هفت خطّ و سه نقطه و سه خط است،کُدِ مورسِ بیانِ احساسم / ذهن فعّالِ سمتِ نابودی،خودکشی با تپانچه
شاعر:محمد رجبی نسب
قلب من خانه ی توست
میخواهم راحت باشی.!
بریز
بپاش
بشکن
...
فقط،از خانه بیرون
شاعر:مهدی صادقی
شب را میان غصه ها من ماندم و تنها
با آن دو چشم نازنین و خیس بارانی
حتی سکوت واژه ها هم بی خبر نگذاشت
دل را میان غصه های تلخ وپنهانی
وقتی رسیدی از نگاه تازه ات خواندم
آن روی زیبا را به ما هم
شاعر:علی کشاورز
به وفادار بودنت
شکی نیست
به دستهای دیگری
من هم وفادارم
به خیالت
تا ابد.
پیش من
از ماندن میگویی
دوست داشتن میگویی
تا ابد
من هم همینطورم
با رویایت تا ابد
غمگین تا ابد
مسکین ،فقیر تا
شاعر:ثارلله اکبری
عشقی دارم به سترگی زمین
به عمق دریا
به رنگینی رنگین کمان
به معصومیت بچه خردسال
به طراوت شمیم شفق
به بلندای یلدا
به پاکی آب رودخانه کوهستان
به نگاه
دوست داشتنی
کل و پروانه
در کنار شمع شب
شاعر:حسین رسومی
چقدر دلتنگ چشماتم ، دلم یاد تو رو کرده
نرو از پیش این قلبم ، که بی حُرمت هوا سرده
به یادت میکنم بو من ، تمام عطر گل ها رو
کسی منتظر من نیست ، نزار رو قلب من پا تو
چه باران میزند امشب ، براین
شاعر:علی کاظمی