کویر زخمی دستان من
آرام خواهد شد
غم پاییز دل را
در زمستان رام خواهد شد
وشاید محشری سوزان
کویرم ساز خواهد شد
دل دیوانه می خواهی!؟
در این ویرانه می خواهی!؟
تبسم کن سکوتم را
که جامم راز خواهد
شاعر:ویس الله صافی
کویر زخمی دستان من
آرام خواهد شد
غم پاییز دل را
در زمستان رام خواهد شد
وشاید محشری سوزان
کویرم ساز خواهد شد
دل دیوانه می خواهی!؟
در این ویرانه می خواهی!؟
تبسم کن سکوتم را
که جامم راز خواهد
شاعر:ویس الله صافی
دست زیبایت را بوسیدم و مست شدم-از خواب بیدار و دل مست شدم
سرم را بوسیدی و چشم بستی،دیدگانم دل مست شدن
برپیشانیت بوسه زدم و مست شدم،انگار فرشته ای دیدم و دل مست
شاعر:میلاد آزاده
از پرواز تنها همین خاطره باقی است
برای من
که تاوان گناه آدم را
میان خواهش و تسلیم
بر گُرده بی تفاوتی خویش
می کشم
می دانی!
گاهی عشق به چهارمیخ تمنا
خرابت می کند خراب!
آنقدر
شاعر:مازيار نژاديان
با تو از عشق نوشتن، نه فخر و هنر ماست
چون تو معشوق گرفتن نه حسن نظر ماست
در پیشگه اشک دو چشم، سیل خجل شد
این قامت ما ز دوریت خم شده و می نشود راست
دل در گرو عشق تو دادم و مسرورم از این داد و
شاعر:سروش نجفی
سوهانِ روح باش برای او
سوغاتِ قم برای من
حالا دیگر
سوگلیِ قصه هایِ عاشقانه ات
ماه ناز آسمانِ پرستاره ات
آغاز شاعرانه های دوباره ات
همراه قدم زدنهای بهاره ات
منم ...
مهناز نصیرپور
به
شاعر:مهناز نصیرپور
آخرین برگ...
حال و هوای اومدن؛آدمو رسوا میکنه
چیزی شبیه یک نشون؛رو دل تمنا میکنه
وقتی میون قلبمی؛ناخواسته پیدات می کنم
تموم دلخوشیم اینه؛خودمو پیدا میکنم
باز تو هوای دیدنت؛یه باره میگیره
شاعر:زهرا نادری
وا سرد است هوای کوچه ها سرد است
زمستان نیست ولیکن این هوا سرد است
سرمایی استخوان سوز نه ،توان طاق است
دیگر حتی پاکت من جای نامه بهمن ارمغان دارد...
چه غوغا میکند رنگ نبودت چه رسوا میشوم
شاعر:سید ادیب میرممتاز
چادر گذاشتی به سرت تا که کم کنی
از حسن روی ماه خودت روی ماه را
با دیدن تو ماه گمان کرد آینه ست
او نیز مرتکب شده این اشتباه را
***
تو رشک ماه گشتی و ترسم که این حسود
از چشم شور، آینه ات را کدر
شاعر:مهدی معافی
دل تو می گیرد !
هیچ می دانستی ...
تو اگر اخم کنی
دل من می شکند
اشکهایت همه مرواریدند
تو اگر گریه کنی
از زمان شکوه کنی
و به گوشم برسد
هیچ می دانستی
دل من چون گسل است
و به اشکت حساس
آه دامان
شاعر:مرتضی درویشی
بیا لب ِ پنجره
ببین کی پشت ِ دره
کیه که چشمای او
همیشه خیس و تره
ببین کی در میزنه
کی خسته مث ِ منه
کیه؟ سکوت شب رو
بخاطرت میشکنه
منم که در می زنم
منم که خسته س تنم
منم دارم میخونم
عاشق
شاعر:علی کتانی
مطرب امشب بنواز دل من غمگین است
بنواز آهنگی که به دور از کین است
میشود چون دریا دل من طوفانی
موج این دریا باز چه قدر سنگین است
غم من غربت نیست پرم از دلتنگی
قصه ی عشق من خط به خط غمگین
شاعر:عفت بابایی
روی ابرها بودم ...
آزاد آزاد ، فارغ از همه چیز و همه کس ...
سکوتی دلنشین بر دنیایم حاکم بود ، گاه گاهی صدای بال پرندگان و نرمه آوازشان ، سکوت را میشکست ...
روی ابرها این سو و آن سو میدویدم ، از ابری
شاعر:محمد فرضی
سرَ عشق
*************************************
فکرم همه مشغول به رهی تنگ عبور هست
نامش چو صراطی بودش هان ! گذری هست
صدپل به رهست همچوصراط،وصل به جانان
آن را که گذر کرده ، ز خبطش چو بری هست
خواهی بشوی ، بحر
شاعر:رقیه عزت زاده
سکوت را نشکستم
با بغض های ابریم
تا نهایت دور میشم
با گونه های اشکیم
با خیالت می ربودی
از شبایم خواب را
چشم هامو دوختم
تا ته این کوچه ها
در میان دست هایم
حس خوب بودنت را
میکشم هر شب در
شاعر:مهری خسروجودی(شب بو)
کنـم من آرزو ، تا یک دمی بــا او بیاسایم
وَ با آن چهره ی مَهوَش،دل وُ جانم بیارایم
من این دانم که معشوقم بُوَد یک دُرِّ نایابی
برایِ دیدن رویَـش چـو فـرهـادان بکوشایم
تمام هستی خود را به
شاعر:علی تجن جاری
من به یک سلامت دل خوشم
به لبخند مرواریدهایت
به خیال تو و من
زیر این سقف سیاه
بین مردمکهای بسی
به یک جمله تو
توی یک لحظه بی تکراری
تو همین رویایم
بار دیگر باز کن پنجره نورت را
بگشا پل لرزان
شاعر:صدرا خسروان
ای خورشید سوزان رویا هایم .....
روزی چون امروز....
همواره آرزوداشتم .....
هورن و سکر گرمای مهرت ...هستی بخش آسمان عشق.....
و سقف دلم باشد....
وصد حیف......
تا سویت پر کشیدم.....
بال و پرم را
شاعر:میترا دلفان آذری
براي عوض کردن دنيا
نيازي به خواندن روزنامه هاي سياسي نيست
نيازي به تغيير رئيس جمهور و هيأت دولت نيست
و نيازي به تجمعات بيش از دو نفر نيست.
گاهي
تنها دو نفر مي توانند
تمام دنيا را مثل يک حبه
شاعر:نوید مظفری
چرا
دلم رامی خراشی سخت
صدای ضجه اش را می شنوی هرشب؟
کدام صیادباصید به دام افتاده
این سازد؟ که توسازی؟
کدام قوم ظفرمندی
اسیرش را چنین تازد؟که توتازی؟
دلم را می خراشی سخت' من
مرگ غرورم