پریشان عالمی دارم اگر زان زلف در بادت
خوشم از این پریشانی بسی آشفته‌تر بادت
ندارد شکوه‌ای دل گرچه از چشمان خون‌ریزت
روا کی باشد این مسکین بری شاها تو از یادت
به حسرت می‌کشی ما را به بزمت غیر
شاعر:شایان مهرستا (شب)
پریشان عالمی دارم اگر زان زلف در بادت
↧
↧
باد سحرگاهان
باد سحرگاهان
...................
ای باد سحرگاهان از شهر کدام خوبان
آیی با چنین مستی جانبخش و عطر افشان
هر دم که در آغوشت گیری تن این بسمل
شوری در من اندازی از عطر زلف جانان
آهسته گذر ای باد تا زنده شوم
شاعر:داود نبی زاده
↧
جان هوا
بغلم جای وجودت خالیست
بغلم عطر نگاهت جاریست
...بغلم بی تو چه بی مقدار است
بغلم با تو چه درّی دارد
بغلم درد گرفتست بیا
بغض پیوستن با جان تو دارد
بفشار
و همه جای وجودم به تمنایت باز
بوسه بر جان
شاعر:خلیل فریدی
↧
شام ازل
شعرهایم گشته هر بیتش برای تو غزل
طعم لبهایت برایم مثل شهدست و عسل
آن دو موی بافتت چون قاتل زنجیره ایست
بر سر چشمان تو بر پا شده جنگ جمل
دست چین کردم دو تا نارنج زیبای تو را
بانگ آمد از منادی
شاعر:الهام کافلی
↧
حیات
↧
↧
بالشت من
ﭼﺸﻢ ﺗﻮ ﻣﯽﺑَﺮَﺩ ﺍﺯ ﭼﺸﻢ ﻭُ ﺩﻟﻢ : ﺭﺍﺣﺖ ﻭُ ﺧﻮﺍﺏ
ﻣﯽﺷﻮﺩ ﭼﺸﻢ ﻣﻦ ﺍﺯ ﻋﺸﻖ ﺗﻮ ﭼﻮﻥ ﺟﺎﻡ ﺷﺮﺍﺏ
ﺯﯾﺮ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭﺵِ ﮔﯿﺴﻮﯼ ﺗﻮ ﺧﯿﺲﺍَﻡ ﺍﺯ ﻋﺸﻖ
ﭘﺸﺖ ﺭﮔﺒﺎﺭِ ﻧﮕﺎﻫﺖ ﺑﻪ
شاعر:الهه ظریف
↧
همیشه سبز، زلال و روشن کنار تو
ای خاطره ساز دل من
چرا برای ماندن مرددی؟
هنوز باورم نکرده ای؟
من که با تو همیشه سبزم
زلال و روشن
کنار تو
قصد کجا کرده ای؟
تو در پی چه ای؟
آشفتنم؟
یا که شکستنم؟
نگاه کن
شکسته شیشه های قلبم
شاعر:امین سلیم بیاتی
↧
اقرار
اقرار به عشقت میکنم ای عشق
هجرت به کویت میکنم ای عشق
شانه بر زلف رهای تو در باد
چون باد مست بویت میشوم ای
شاعر:منصور خاکزاد
↧
روي نيمكت يازدهم
شاهد من كلاغ ها بودند
و شاهد تو
درخت ها !
بي تابي قلب ها
هيجان پر التهاب نگاه ها
و مور مور شيريني كه در تك تك سلول ها جاري بود
به حرف درآمدند
تا روي نيمكت يازدهم
آن كلمه جادويي را
حك
شاعر:ابو حسن مازني
↧
↧
رضا هستم
رضا هستم
از پشت سر شد پاره این پیراهنم ناگاه
فرمان ولی این دفعه در دست زلیخا نیست
در بلخ کرد آهنگری کاری خلاف و تلخ
جرمش به پای خود گناهش گردن ما نیست
در سرنوشت من خدا دارد دخالت نیز
شاعر:محمد رضا لطفی
↧
ای پهک خدا
دیده دید و دل پسندید
زبان تاب گفتن نداشت
دل دست به دامن رویا شد
حالا با رویایت هستم
فقط بخاطر اینکه
زبان ناتوان بود
از گفتن دوست دارم
سکوت لحظه هایم همراه باتوست
گاهی وقتا فراتر از
شاعر:افشین جاهوجی
↧
معتاد چشماتم...
↧
"فراغ"
افسوس که رفتي و صد افسوس به جاماند
برداغ لبم حسرت يک بوس به جاماند
ازخاطره ي آن همه شب هاي طلايي
سردرد و غم و غصه و کابوس به جاماند
ازدفتر ايام سبک بالي و مستي
يک پاره ورق ازشب منحوس به
شاعر:احمد مهدوي
↧
↧
حاشا
تا نفس هسـت تو درسینـه ی ما جا داری
تو کـه درحلقـه ی زلفت ، دل دنیا داری
گفته بودی که:«من ازتو به تو نزدیکترم»
این چه احوال عجیبی ست که با ما داری؟!
روزوشب ،لب به لب،ازگفته خموشی
شاعر:بهمن جعفری
↧
جایی برای فاصله نیست
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
کم آورده ای نفس
برای آغوشم ؟
که پس می‌زنی
اینگونه شانه هایم را !!
من تو را مغروق
در آغوش خویش می‌خواهم...
التیامم نمیدهد
بلعیدن واژه ها
در کشاکش اضطراب فاصله ها
شاعر:مهتاب محمدی راد
↧
«حس تو»
«حس تو»
بگذار کمی حس تو آرام کند روح مرا
این قصه ی دلتنگی من،حس نفسگیر مرا
بگذار کمی قافیه ها تنگ شود،لنگ شود
اما در آغوش بگیرد حس تو احساس مرا
بگذار دلم غصه ی دلتنگی خود باز کند
شاید که کمی
شاعر:شیرین صفری
↧
شعر
بوسیده بودم بارها شعر را
و گذاشته بودم لب طاقچه تا خاک بخورد.
از کنار پنجره که می گذرم
تو در من شعر می شوی .
کوتاه می آیی !
بلند می مانی
شاعر:فائزه مجدی
↧
↧
دوستت دارم
دوستت دارم
و این همه ی قصه نیست
سیب ها می رسند
گیلاس ها را می چینیم
تمام شب ماه هم اگر بخواهد
من همه ی رنگ ها را پاشیده ام روی شیشه ی پنجره
این رنگ ها رنگ لباس من نیست
لباسی را که تو دوست تر داری
شاعر:نیلوفر ابراهیمی
↧
کاش می شد...
وقتی به تو فکر میکنم،
حسادتم به باد وحشی
که با موهای مشکیِ تو بازی میکند
بیشتر و بیشتر میشود
....
کاش می شد دَخلش را بیاورم!
(نسترن
شاعر:نسترن یکتایی
↧
پیشم بمون
دل تنهای من انگار .. پیش چشم های تو گیره ..
دل من بی وجودت کم میاره .. می میره ..
دل من و تنها نذار .. با این همه دل تنگی هام ..
دلم فقط پیش تو .. با همه ی سادگی هام ..
با قلب صاف و دل و جون .. پیش خدای مهربون
شاعر:گل ناز تصدیق مقدم
↧
More Pages to Explore .....
