تیم استهلال در بحث اند از اعلام عید
اختلاف از رویت ابروی دلدار من است
محمدرضا عطیمی پور
پ.ن
خط : استاد خواجه
شاعر:محمدرضا عظیمی پور
تیم استهلال در بحث اند از اعلام عید
اختلاف از رویت ابروی دلدار من است
محمدرضا عطیمی پور
پ.ن
خط : استاد خواجه
شاعر:محمدرضا عظیمی پور
من کنار پنجره
سرد و ساکت و سیاه
درد روی سینه ام
من برای تو
از زمین
... آسمان .... خدا .... نوشته ام
کسی که هر قدم پی صدای زندگی
دویده است
قصه اش ، قصه ام
هر دو از دیار واژه ها
در پی بیان
من برای او
شاعر:پویا دازهک
(( شكستي دلم را ))
=================
بيااا
بگـذر شتابان،
بروسجده گاه ،
پا مي گذاري رو سرم؟؟
اي واي آه ،
من اينجا آستان بوسم
خدا را چه ديـدي،
شايد تو باشي عـروسم
پاك ِ پاك ،
درجـواني ،
راه و رسم
شاعر:اصغر رضامند -
فریاد از این احساس پوچی ها
از تو خودم کافه خیابان درد
با اینکه آوارم تو هر کوچه
اما تو بازم پیش من برگرد
رسوایی شب های تنهایی
امروز با تو خوب و آرومم
با اینکه زخمت خیلی کاری بود
اما هنوزم بی
شاعر:مرتضی عبدالرحمنی
زیر بارانِ نگاهت عشقمان تَر میشود
قصه راپنهان کنی اوضاع که بدتر میشود
مردمان شهر میخوانند ما دیوانه ایم
نه نمی دانند ،دیوانه فقط کر میشود
کاینات از خلقتی با عشق او دم میزنند
عاشق عشقش شدیم
شاعر:نیما نورعلی
دلتنگِ رویای توام
اما هیچ دیگه یادم نمی یاد
بیا وو "تو"را
بیاد" من" بیار . . . .
آمدن "تو"
آلزایمر مرا
مداوا می کند
بیا وو ثابت کن که
آلزایمر هرگز بیماریِ ناعلاجی نیست
گاهی به
شاعر:ابوذر مهری
دهید مژده و عیدانه می گساران را
به رقص و عیش بخوانید جمله یاران را
هلال ابروی یارم عیان شد و به سحر
بداد مژده که عید است روزه داران را
به عیش و نوش بقا کن دو روزه ی دنیا
به پیش خویش بخوان جمله
شاعر:محمدرضا عظیمی پور
چون سحر پاشیده ای در من جلای خویش را
اینچنین بیرون نهادم غصه های خویش را
ناگهان گشتم اسیر و مبتلای عاشقی
من چگونه طی کنم این ابتلای خویش را
شور و حال عاشقیِ تو نمی دانم ولی
خوب می بینم همه
شاعر:حمید پوربهزاد
با بوی خیال تو دلم می رقصد
با زلف سیاه تو دلم می لرزد
بی عطر حضور تو دلم می میرد
هر خاطره با یاد تو جان می
شاعر:حسین ربیعی
.
شیرینی لبهای تو افزون ز عسل بود
جان بخشی هر بوسه تو وِرد مثل بود
مُردم ز این دوری و از ، آنهمه غمها
داروی من دلشده هم بوس و بغل بود
صد بار مرا وعده بدادی سر خرمن
ای کاشکه یک بوسه تو را ، هم
شاعر:مجید مفیضی
رمضان من تمام نشد
و من همچنان روزه ی چشمانت هستم
و شب ها با صدایت افطار میکنم...
با چه حجتی میگویند عید است؟
من که هنوز تورا رویت نکرده
شاعر:شکوفه عصاره
به نام خدایی که هست
================
" سودای همرهی را گیسو به باد دادی
رفت آن سوار و با خود یک تار مو نبرده "
بی معرفت کجا بود بی تار مو اگر رفت
کو پای رفتنش نیست آن تار مو ستانده... !
ح.ر.س سودا ۵
شاعر:حمیدرضا سهیلی (سودا)
انتظار چه واژه ی زیباییست،
وقتی بدانم در پایان راه تو ایستاده ای.
در این مسیر...
هیچ کس نمی داند رسیدن به خط پایان چه لذتی دارد...
همه نقد را به نسیه ترجیح می
شاعر:سید مجتبی رسول نژاد
کتاب ِ چشمتو هر شب
میخونم با نگاهی مست
می فهمم که چه اسراری
تو چشمای قشنگت هست
کتاب چشمتو هر شب
میخونم صفحه به صفحه
می بینم قصه ی ِ چشمات
چقدر جذاب و مشروحه
کتاب چشمتو هر شب
میخونم با صدای
شاعر:علی کتانی
در جهانی این چنین سرد و سیاه
گرمی عشقش کند غم را تباه
دل او پاک و صمیمی چو آینه
گرم و مهربان چو مهر صبح آدینه
کند تواضعش هوشت ز سر برون
نرم و عاشق،دور ز هرحیله و افسون
همره روزهای سخت و جان
شاعر:بهار انصاری اول
تویی آن شرابِ شیراز که نوشینه ی میخانه شدی
وَاندر دلِ مستانِ خرابت، گُلِ دُردانه شدی
تو مگر توریِ دنیا، ندیدی ترلان؟
ازچه پیله به درآوردی و پروانه
شاعر:سامان ایران دوست
آن شبِ سرد
که دستانت
در پی شعله ای بودند
نو درختی ، بی دعوت
به مهمانی آتش رفت
تا گرمای تنش
یخِ وجودت را آب کند
تو می لرزیدی و او
چشمانِ سوخته اش را می بست
و با اینکه باد
رعشه به جانش می
شاعر:مهدی اسفندیاری
آمدنت همچو آفتاب پشت ابر زیبا بود !!!
آمدنت همچو برف بر دلم نشست !!!
آمدن تو خاطراتی را آورد که تجلی بخش رویایم شد !!!
آری تو امدی و مرا رهسپار تمام خوبیات کردی !!!
آری تو همان جوهر امیدو اکسیر
شاعر:حامد طاهرخانی
از دوست داشتنت برگشته ام
مثل نامه هایی که
زنی برای معشوقه ی مرده اش مینویسد
و خودش
بهتر از تمام پستچی های محله میداند که به دستش نخواهد رسید
تنها نشسته ام
رو به روی پنجره ای که تاریکی
شاعر:بهاره حسینی