Quantcast
Channel: شعر نو - آخرین اشعار سایت
Viewing all 44153 articles
Browse latest View live

پل عبور

0
0
نمایش مشخصات محمود حمیدی


گفتم: پل عبورم باش
اما، نخواه، از تو بگذرم
گفتی: بگذر، تا دیگران نیز بگذرند
گذشتم
اما پل، هیچگاه خالی نماند
که برگردم،
و دلم را که سال ها جامانده است، بردارم
دلم زیر پای عابران، له

شاعر:محمود حمیدی


عشق یعنی . . .!؟

0
0

عشق یعنی مستی و دیوانگی/
عشق یعنی با جهان بی گانگی/
عشق یعنی شب نخفتن تا سحر/
عشق یعنی سجده ها با چشم تر/
عشق یعنی سر به دار اویختن/
عشق یعنی اشک حسرت ریختن/
عشق یعنی در جهان رسوا شدن/
عشق یعنی

شاعر:محسن علوی

فاصله

0
0

شاهزاده ی قثشنگ من ، نیمه ی دیگر تو اسیر فاصله هاست
نفس من ، نفس تو ، شبگرد کوچه هاست
لیلی من تحمل این فاصله ها ، رازش گریه تا سپیده هاست
دیگه اشکی ندارم ، ولی قلبم با تو تو آسمون رهاست
شیرین

شاعر:فرزاد طهماسبی

در نبودت ...در بودنت...

0
0

در نبودت ...
آهم سر گرفت
در دلم آشوب رونقی دیگر گرفت
در نبودت زندگی معنای تلخ، ماتم گرفت
آبی دریا برام تار شد...
ساحلش بر من طناب دار شد
در بودنت...
در دلم زیبا ترین عشق سر گرفت
بانگاهِ خمارت

شاعر:فائزه سجده

رویایی ترین شرابِ عشقِ خدایی

0
0
نمایش مشخصات زهرا پویامنش

آن لحظه ی گریخته ی ماندگار
وقتی بر رُخ زیبای توسجده کردم
قبله ام را یافتم
خدا یِ من...
پناهِ من ...
تمامِ معنایِ دوست داشتن....
با این همه آهنگِ سکوت
در لبهایی خاموش و تب دار...
تویی رویایی ترین

شاعر:زهرا پویامنش

عشق نهانی

0
0

عشق را می شود در بوته ی رزی تنها به دیگران سپرد
با لبخندی آفرید
در نگاهی کاشت
ودر انتظار رویشش نشست،
عشق را می شود لمحه ایی ساخت و لحظه ای باخت
*****************************
رفت آرام و بی صدا از کنار

شاعر:عبدالله بهرامی

وقتی تو در راهی

0
0

فردا طلوع میکند
خورشید در راه است
هوا گرگ و میش میشود
در همان لحظه های اول
تیرگی شب
از خاطر خاک آلود آدمها
پاک میشود
و طلوع چه باشکوه است
وقتی تو در راهی
نویسنده:دختر دریا
91/09/22 ساعت

شاعر:نیلوفر پورطلایی

چاره ای باید کرد

0
0

بادو پرواز قناری دربند
یک قدم مانده به صبح میرسم تا فردا.
صحبت آتش و گل
نغمه شاخه و بلبل
آفرینش اینجاست
همتی باید کرد چاره ای اندیشید
عمر گل کوتاه است
بلبل به قناری دلنگران است
میلرزم در

شاعر:سهند لطفی


ستاره چین

0
0
نمایش مشخصات عباس جوخواست

من ازصداقتِ صادق تَرانه میخواهم
برای دیدنِ دریا بَهانه میخواهم
بیابه وسعت مهتاب ستاره بَرچینیم
ستاره چین زِنشانت نشانه

شاعر:عباس جوخواست

خوشحالم

0
0

باید بنویسم از تو
از تو که نفسم شده ای
و من
چقد ر دیر فهمم
خوشحالم که دیر

شاعر:سارا فرخانی

دخترکان ساحل

0
0
نمایش مشخصات رضا جوکار

نمی دانم !
این چه رازیست که هر صبحگاه
دخترکان ساحل
گیسوان پرچین و بی قرار خود را بسان تور ماهی گیران
به در یا می اندازند...
شاید
بدین خاطر است که شبهای دریا طوفانی است
و گمشدگان دریا

شاعر:رضا جوکار

ساقی‌نامه‌

0
0
نمایش مشخصات محسن علیخانی

ساقی‌نامه‌
الــهــي بـــه عـــشّـــاق فـــرزانــــه ات
بـــه آن حـق پــرســتــان مـيــخــانه ات
بــه آن هــا کــه از شــور و مـستيِ مي
ســر از دامــنــت بــر نــدارنــد؛ هـِـي!
بــه

شاعر:محسن علیخانی

حضور

0
0

با سلام به حضور تمامی دوستان،اساتید بزرگوار،و تمام کسانی که در این سایت حضوری سبز دارند.
گاهی در زندگی آدما شادی ها و غم ها اشک ها و لبخند ها به حدی بزرگن که حتی بزرگترین نویسندگان و شعرا نیز از

شاعر:علی مرادی

شاید دلم عاشق شده باشد !؟ شاید!!!!!!

0
0

باز دلم می خواهد اشعاری بنویسم
از چشمه ی جوشان افکارم
می ریزد کلماتی بر سطح دفتر
میچکد حرفایی بر گوش های سخنور
شاید عاشق شده باشد
شاید هم مجنون نمی دانم
دوباره داستان لیلی و مجنون تکرار شد

شاعر:سید محمد حسین خلیلی

بی تفاوت

0
0

به معشوقم خبر دادند که من در بستر مرگم
بخندید و جوابش اینکه من نسبت به او سردم
بدو گفتند این اوقات ِآخر در کنارش باش
بگفتا حس وحالش نیست بگو با دیگری خوش باش
بدو گفتند دائم نام تو را بر زبان

شاعر:مهدی میرزاوند


مرگ تدریجی یک رویا

0
0
نمایش مشخصات کیوان دری

مرگ تدریجی یک رویاست روزگارم
رویایی که زود فرو ریخت
و خرابه هایش را من
با اشک
دوباره از نو بند زدم
تمام خاطراتم کنون
چون چینی بند زده ای می ماند
نه زیبایی سابق را دارد و نه دوامش را
اگر می آیی

شاعر:کیوان دری

خدایا داد از غم تنهایی

0
0
نمایش مشخصات سعید عباسی


خدایا داد از غم تنهایی
حیران از این دردم
فریاد از درد تنهایی
هیچ کسی را ندیدم من
که از مهر و وفا گوید
نی هم فریاد برآرد
داد از غم تنهایی
رو سوی سفر کردم
تا بگریزم از این درد
هرسو نگهی

شاعر:سعید عباسی

2*2=5

0
0
نمایش مشخصات علی علی اکبریان


از خنده های روی تو دل قنج می رود
دو ضرب در دو تا خطر پنچ می رود!!!
باشد قبول , کیش تو ماتم نموده است
تا رخ دهی , وزیرک شطرنج می رود!!!
تیغی ز غم به دست دلم بود و آمدی...
آب است یا که خون که ز نارنج می

شاعر:علی علی اکبریان

نسيم عشق

0
0
نمایش مشخصات حسين صداقتي


نقاشى مى‌كند باد
خود را در موى تو
و مى‌رود به سمتِ تكه‌هاى ابرِ پيرهن‌ات.
چراغان مى‌كند باران را.
طنين و رايحه سر مى‌دهد.
رگ‌هاى‌ات را از كهولت مى‌رهاند.
چشمه‌ها را پديد مى‌آورد

شاعر:حسين صداقتي

بغلـ َـم کن

Viewing all 44153 articles
Browse latest View live




Latest Images