تو نسیم خنکی روی یه مرداب سیاه
مثل بارون تو کویری تو عزیزی مثل آه
تو قشنگی مثل گریه مثل پاییز مثل بارون
تو خود زندگی هستی مثل لیلی واسه مجنون
مثل قندی مثل اون شعری که گفتم تو قطار
مثل اون گلی
شاعر:احمد فیاض
تو نسیم خنکی روی یه مرداب سیاه
مثل بارون تو کویری تو عزیزی مثل آه
تو قشنگی مثل گریه مثل پاییز مثل بارون
تو خود زندگی هستی مثل لیلی واسه مجنون
مثل قندی مثل اون شعری که گفتم تو قطار
مثل اون گلی
شاعر:احمد فیاض
گفتی تویی در یاد من شیرین ترین فرهاد من
اما نگشتی مرحمی بر قامت فریاد من
با موی تو تابیده ام در چشم تو خوابیده ام
اما تو بستی موی خود بر خاطر آزاد
شاعر:فرهاد امیری
کجایی تو
کجایی تو
مسکن های تنهایی دگر دردی نمی کاهند
شدند عادت برای من
همین نقل و نباتی که به من هر روز می دادند
و می گفتند
که می شوید
زمان رنگ تو را از من
دروغی بیش نمی گفتند
زمان رفت است و
شاعر:ایمان برهانی
می دانم تو می آیی
و با غنچه باغ لبانت
نوید شروع فصلی نو
در باغ احساسم را خواهی داد
دیرزمانیست که به شوق دیدارت
زوال برفهای سرد تنهایی را
در گرمای آغوشت
به نظاره نشسته ام
تو می دانی که
شاعر:اکبر جباری
میترسم که باران ببارد و تو کنار من نباشی
و در من عقده بودن با تو زیر باران بماند
زمستان با تمام سرمای خود مرا در آغوش کشیده
اما من نه سرما فکر میکنم نه به باران
چه کسی به کمکم می آید..
چگونه تو
شاعر:توفیق ریاحی مهر
سحري بود پيامت آمد دل به جان گفت قيامت آمد
خواب رفت وهمه بيداري شد. خبراز شهدي كامت آمد
ديرشدتاكه بداني دانم. مرغ عشقي سربامت آمد
بي خبرقلب من ازيادش رفت. شكرباحال
شاعر:زينب دادفر
هزار ثانیه هم انتظار کافی نیست
گل نگاه تو با یک بهار کافی نیست
تو خود بهانه عشقی که خوب می دانی
برای هدیه به تو لاله زار کافی
شاعر:محمد تقی مجذوبی
قشلاق ، فقـــط با لب سرخ تو بهشت است
انگار خــــــــدا نام تو را ، ماه نوشته است
افتاده مسیر غزلــــــم در گـــــــــــذر دشت
دشتی که به مهر لب سرخ تو سرشته است
آویشن هر صخره به گیسوی تو
شاعر:جابر ترمک
دادی به دست٫ تیغی٫ خونریز وتیزوبران
ماسربدارعشقیم دیگرزجان مترسان
باکی زغم ندارم غم خانه است این دل
ساقی بگوبه مطرب دف دورمامگردان
گرجرعه ای ازآن می کش دلبرم بنوشد
درکام مابگردد
شاعر:مریم اسدی
بگو که از چشمان تو چه آتشی شعله ور است
گرفته دامان مرا از این شرر بی خبر است
گهی به یک غمزه گهی به یک اِشاره می زند
آنچه که در مسیر این غمزه شکسته این دل است
بیا کنار این دلم ، که بی تو تنها
شاعر:کریم صباغی
شب است و شعر این دلم هوای خانه می کند
ندارد همرهش کسی تو را بهانه می کند
به دفترم نمانده برگ کجا نگارم اسم تو؟
به هرکجا قلم رود نامت روانه می کند
به روی آسمان و خاک به زیر آن دخت تاک
به
شاعر:فرزاد امانی
امروز ، اندوهی لبریز
و فردا
با چشمانی بسته تمام می شود
و ما هنوز
همان ناشناس باقی می مانیم
"بهمن
شاعر:میلاد درویشان
به گمانم وقت سحر
صيادِ عشق
تور نگاهش را
براى صيدِ پرىِ دريا
انداخته بود به آب
...
بى خبر
آنچه اسير دامِ نگاهش شد
ماهى قرمزِ جامِ وجودم بود
كه براى رهايى از تُنگ بلورش
خود را به آبى دريا سپرده
شاعر:شيوا وكيلى
عمریست در این دیر خراب آباد
خون دل خوردیم و در ره دوست
آفتاب نیم سوز شدیم
با رنج عالمی ساختیم و آخر هم
روزه دار سحر تا به نیم روز شدیم
منت کش
شاعر:محمود کارگر
تموم رویام این شده
یه بوسه از لبای تو
دستام تو دستات باشن و
بشم غرق خیال تو
تو دنیامون با همدیگه
خونه ای از عشق بسازیم
خونه ای از خشت گِل و
مهر دو عاشق بسازیم
بذار که تو دنیای هم
لیلی و
شاعر:الیکا یحیایی
بهانه ای بمان برای لبخند
ترانه ای بمان برای شادی
بهاری بمان برای زندگی
قراری بمان برای دل
مخاطبی بمان اما خاص
فرشته ای بمان برای احساس
****************
سلام دوستان عزیز وشاعران ارجمند
میلاد
شاعر:محمدحسین بخشی
محبت...
این تمام چیزیست که از تومیخواهم ،
وبهای آن را نمی پردازم مگر با قلبی که درسینه ام می
شاعر:محمد وکیلی راد
خشت اول در بنای عشق محکم می نهم
تا که معشوقم ز عشقش سخت بیمارم
هر زمان عشقی بجز عشقش مرا خوابم دهد
با محبت از هوای خواب بیدارم کند
از می عشقش چنان نوشم که یادش هر زمان
در دلم شور افکند
شاعر:علی مختاری(همت)
من دکمه می آورم
تو تن
از تنت لباسی برای تنهایی ام بدوز
تا شبهای یخ بسته دوریت
مرا به دار
شاعر:مهرزاد نازاریان
درکنارسکوت پیاده ها
اشک راشراب میکنم
وآنقدرمست میشوم
که سکوت هاراهم میشنوم
سکوتی بی معنا
اماپراززنجموره هایی مبهم
پراز ذهن مشغولی های شلوغ
وپراز فریادهای ممنوع
دگراشک را شراب نمیکنم
شاعر:مژگان صنیعی