تمام شد شب....
میپیچد .....
آواز چلچله ها!!!
در گوش سحر خیزان !!
زمزمه ی زوزه ی باد....
بیدار میکند...
ژاله های!!!!
خوابیده رو برگها را....
می چکد....
قطرات شبنم ....
بر صورت خشک زمین!!!
می شکفد غنچه ی
شاعر:مریم ابراهیمی
تمام شد شب....
میپیچد .....
آواز چلچله ها!!!
در گوش سحر خیزان !!
زمزمه ی زوزه ی باد....
بیدار میکند...
ژاله های!!!!
خوابیده رو برگها را....
می چکد....
قطرات شبنم ....
بر صورت خشک زمین!!!
می شکفد غنچه ی
شاعر:مریم ابراهیمی
عادت ندارم درد دلم را ...
به هرکسی بگویم !
پس خاکش می کنم...
زیر چهره ی خندانم...
تاهمه فکر کنند؛
نه دردی دارم و نه قلبی...
چشمانم
با چشم هایت حرف دارد
می خواهد ناگفته های بسیاری را
برایشان
شاعر:حمید امیدی میرزایی
وصال ماه
بسته است زبانم زنجابت و وقارت
عشق است خروشان زوصال بی مثالت
افسانه فرهاد اگراینقدر شده شیرین
شیرینترازآن، قصه توست، نوش به حالت
درمانی و در جان من از درد اثر نیست
ای سرمد و مهتر
شاعر:هوشیار علی بیکی
داد پندم که به جز غم ، چه هنر دارد عشق
برو ای عاقلِ دلسوز، هنری بهتر از این
هیچ دانی که چرا پیش او سوزم چون شمع
طاقتم نیست که سوزد دگری، بهتر از این
پسِ آن موی سیَه، گردن زیبایی هست
که پس از شب،
شاعر:شهریار وقف رحمانی
.
نگفتی آن دل دیوانه را کجا بردی
مرا به دست کدامین شکنجه بسپردی
دوباره رفتی و این بار هم ندانستی
که جان تشنه چنان با شرار آزردی
وجود و هستی من زیر پات قربان باد
چه غم که بشکنی ، یا شعله بر وی
شاعر:عبداله خدابنده
آسمان صاف است و آبی
شعله ها با نور می رقصند
و خورشید همچنان گرمست.
ولی دنیای من بی تو ،
پر از آه است و غمگین است.
دلم عطر تنت را طالبست ای گل
تورا میجوید از دشت بلند آشنایی
که آنجا را ؛
صفا از
شاعر:سیدرضاموسوی راضی
در میان آغوش فنچان و صورتم
گرمای بوسه ای نمناک
زمستان بر ساحل فصل ها مانده است
در همین لحظه غمناک بی صدا
باز قاصدی مرا می خواند
سوی بی سرانجامی
سمت گرانبار آنهمه نقشه بی حاصل
انگورها خاموش
شاعر:احسان ناجی
آسمان کوتاه
شب پُرستاره
با ماه سخن میگویم
آنکه نیمیاش روشن
نیمیاش تاریک
نیمه تاریکش
روزهای رفته
بی تو
نیمه روشنش
روزهای منتظر تو
گذشتهام
بی تو
آیندهام
از آن تو
• آدینه، 21
شاعر:مهرداد درگاهی
دوباره صبح و دوباره ، در انتظار نگاهی
سحر به یاد تو بودم عجب شبی چه پگاهی
دمی به یاد دو چشمت دمی به لشگر مویت
شکست خورده ی عشقم من از سپاه سیاهی
اسیر عشق تو بودن هبوط می طلبد چون
تو نیمه ای
شاعر:شهرام آذین نیا
هویدا شد در دلم
چی آرزو کنم تورا
تنها در باغستان خیالت
و بدور از چشم شاپرکها
سوار بر امواج مجاز
از شاخه های خشک دوران
بیداد خواهم کرد
و اویزان از بالاترین شاخه
نزدیک بخدا دعایت خواهم
شاعر:حمید امیدی میرزایی
این دل پر تب و تابم چه گناهی دارد؟
از فراق تو همیشه به لب آهی دارد
وااای از آتش سوزان جدایی از تو
دل کنار تو و تنها تو پناهی دارد
شده آواره ی کویت به جنون و مستی
در بر سینه ی تو شوکت و جاهی
شاعر:حبیب واحدی
می آفرینَمَت
درخواب یاخیال
دربرگه یا کتاب
دروهم
آنچنان
گویی نرفته ای
می آفرینمت
گویی که هستی و
هرگز نرفته ای
گویی که مانده ای
می آفرینمت
انگار در قلم
محصور مانده ای
گویی که تا ابد
شاعر:اسما یاری پور
خندهات نقش قشنگیست که هر عکاسی
آرزو میکند ای کاش "تو" طرحش باشی
راویِ قصهی لیلی که کمی مجنون است
آرزو میکند ای کاش "تو" شرحش
شاعر:زهرا میرزایی(صحرا)
آنجا که دل عاشق شد کعبه همانجاست
معبودم که تو باشی مکه همانجاست
ای سجده گاه نمازم، دورت بگردم من
طواف تو کردم که بتکده همانجاست
مقصود دلهایی ای ساقی وارسته
مستی کن به عبادت که میکده
شاعر:عسل ناظمی
در انتهای شعرم
پرسه می زند مثنوی نگاهت
انگار چشمانت نقاشی خداست
برای فوج پرندگانی که
در آسمان نیلی چشمانت و
طراوت بنفشه زار گیسوانت
عاشق هم می شوند؛
و چه زیباست..،
این غروبِ تماشایی ساحلِ
شاعر:مرتضی سنجری
شیرین ترین گناه من توبه نمی کنم تو را
قربانی ات هم می کنم بهشت وعده داده را
هر بار سجده می کنم بر آستان قلب تو
هرگز رها نمی کنم آن شانه های خسته
شاعر:انسیه سوسنی
کاش در ظلمت شب
نور سپیدی بود
کاش در هجرت تو
راه رسیدن بود
کاش در سردی این راه
گرمی دستی بود
کاش در طلوع آفتاب
دست نوازشگری بود
کاش برای من و تو
راهی به جهانی بود
کاش آخر این سنگلاخ
شنهای
شاعر:مهرداد درگاهی
ای دوست، به سرای من، خوش آمدی!
ای سهم نور برای من، خوش آمدی!
ای دلشکستهی راه، رعنا الههی عشق!
ای مرهم زخمهای من، خوش آمدی!
شومند آیینهها! در ماه می بینمت
ای انعکاس خدای من! خوش آمدی!
من
شاعر:امیرعلی سراجی
عشقت آمد در دل این غم زده کولاک کرد
موج زد شوقی و چشمان مرا نمناک کرد
من که هر شب ناله می کردم برای وصل تو
امشب اما ناله ام از سوی تو پژواک کرد
خیره در چشم فریبای تو بودم ، ناگهان
دستهای
شاعر:شهرام آذین
در این خزان بی کسی
توای پروانه خیالیم
در پی گل
بال گشودی وبرفتی
از خیال بهاریم
مُدام پرتِ توست حواسم
و چه حواس جمع است
این دل شیدا
میانِ اینهمه پروانه
دوست داشتنت
در عینِ نداشتنت
شاعر:حمید امیدی میرزایی
آشیان می سازم از شوق نگاهت در گذار
تا بر آری مرده دل را از دل تنگ مــــزار
در خراب آباد من عمـــــران و آبادی نبود
ساختم آن خانه با امید و صبــــر و انتڟار
گفته بودم با دل درد آشنایم
شاعر:سیدرضاموسوی راضی
ای روح تو
روح رهایی
روی تو روشن
همچو
روزهای آفتابی
زمزمههای تو
نغمهپرداز شبهای تنهایی
به دریا میزنم
تا که آگاه نشوند
از هوای این دل بارانی
پُر شدم از فکر تو
بیا بیا که
آرام دل
شاعر:مهرداد درگاهی
دیرگاهیست که چشمان دلم غمگین است
کاسه ی صبر دلم پر شده و سنگین است
گاه گاهی گله ای از همه عالم دارم
در خودم گم شده ام سردم و ماتم دارم
شک ندارم که تو را کم دارم...
شاعر:زهرا آرامش
سوگند به
سورهی چشمانت
آیه
آیه
زندگی میخوانم
از حرمِ امنِ
شاعر:ناهید ساداتی
دلـبـاخـتـگـی ؛؛ تـخـصـص دل بـاشـد
دارای شـرایـط و مـراحـل بــاشــد ..
عاشق نشوی سر به هوا میبایست :
" وابستگی و عـشق مـتقابـل باشد "
یزدان_ماماهانی
شاعر:یزدان ماماهانی
« نـاز و نیـاز »
=========
چون که ناز آمد، خریدارش شوید
چون نیـاز آیـد، گرفتـارش شوید
چون به خواب بودید و نازآمد کنار
لازم آمـد بهـر او، یارش شویـد
***
چون که ناز آمد، نیـاز دنباله اش
بهرهر کاری
شاعر:سلیمان بوکانی حیق
زیبا جان..،
یک عمر خیره مانده ام به
غبار پیراهنت که از شمیم
آمدنت بر جای مانده
میان واژه های دلتنگی شعرِ من،
گویی نگاه ممتد تو
کالای گرانی ست
در این دنیای ارزان زودگذر و فانی
که بر دل من نازل
شاعر:مرتضی سنجری
همراه همیشگیم
قصهگوی زندگیم
عشق
با تو معنا شد
شبهای نمنم باران
برف سنگین زمستان
یک روز گرم تابستان
لحظه لحظه این عمر گران
در خیال تو
سپری شد
چرا که تویی
ماندنی
چرا که
شاعر:مهرداد درگاهی
دلم را
در خيال رسيدن به تو
به دريا سپردم
دلم را آب برد
خيالت را خواب برد
رسيدن به
شاعر:علیرضا ایمانی فر
هوای دل پریشان است در باران دلتنگی
کنارم نیستی می ترسم از زندان دلتنگی
بغل میگیرمت در کوچه ی خواب و خیالاتم
به خود می آیم و سیلی شده طغیان دلتنگی
نگاهم کن که می پوشم لباس نای و نی ها
شاعر:فاطمه شایگان
دلم نشسته با منو تو رو بهانه میکنه
منو به رویا می بره تو رو ترانه میکنه
یکی تو چشمای منه که خواب ویرونی داره
ترانه هامو میشنوه ستاره هامو میشماره
گاهی تو رو کم میارم چشاتو حاشا میکنم!
گاهی
شاعر:بهزاد محمد شریفی
« خوشا یاری...»
==========
خوشا یاری، کند یارش گرفتار*
بَـدا یاری دهـد، یار خود آزار
خوشا یاری، دهـد دلداریِ یـار
نه اینکه او کنـد، یارش گرفتار**
خوشا یاری، دهـد یاریِ دلـدار
نه اینکه او دهـد، یار
شاعر:سلیمان بوکانی حیق
شمیمِ آرزویِ تو کجا رود؟
که این دلم همیشه حسرتی به سویِ توست
شبِ وصالِ رویِ تو برای من چو یک نظر نگاهِ عاشقانه ایست
ببین دلم،زِ سویِ تو به رویِ تو به کویِ تو همیشه در نظاره است
نگو سخن زِ بی
شاعر:علی رهنما(نوثمر)
عشقم را در سرزمینی گم کرده ام
عذر و پوزش غریب از درگاه ایزدی
عشقم را در شهری گم کرده ام
چون سرا پرده تقصیر گناهم بنوشت
عشق با تو بود اما نه لگد مال عاطفه ها
ببین چه بی گُدار زیر پا لِه کرده
شاعر:مهندس امین تقوی
دوباره خواهم خواند
دوباره خواهم ساخت
همان بهار و سرودِ قناری و عشقش
و بوسه باران خواهم کرد
لبانِ سرخش را
و باز می بخشم
من این تنِ خسته
به موجِ چشمانش
نگاهِ جذابش
و دستانی که ارمغان بخشید من
شاعر:زینب زرمسلک (صبا)
به آسمان
نگاه میکنم
پرواز پرنده
دیدنی است
به دریا خیره میشوم
رقص ماهی در آب
دیدنی است
به گلها می نگرم
طنازی پروانه به روی گلها
چشم را رج میزند
و به تو مینگرم
پرواز نگاهت
طنازی
شاعر:مهرداد درگاهی
دردی که از تو دارم
شیرین تر از نبات است
دل توست جانا
زیباترین حیات است
صبحم به یاد چشمت
آغاز می شود یار
هر روز من به عشقت
پربار می شود یار
من مانده ام به یادت
هر روز و شب پریشان
تو هستی از من و
شاعر:مریم ابراهیمی
عشق ای شیرین شور انگیز از شادی بگو
گاه گاهی جای ویرانی از آبادی بگو
بشکن این دیوار تن را از درونت نازنین
از حجاب تن برون آی و از آزادی بگو
با من دلخسته ی رنجور از باد خزان
تو بیا و سبز باش و
شاعر:مهرداد آراء
هـوای مـاهِ فروردیـن نشان از بـوی روی تـوست
گل اُردیبهشت عطرش ترواشبخش بوی توست
فــروغ آفــتـابـی یــا هــلال مــاه خــردادی ...؛؛؛
مَهوخور سر به تعظیمند و هردو روبروی توست
چوشبنم بر
شاعر:یزدان ماماهانی
خدا نبخشد آن که برده از دلم قرار را
چگونه پس بگیرم آن غرور و اعتبار را
تویی که در خیال هر دمم جوانه میزنی
چگونه میدهی جواب سلب اختیار را
تو سیب سرخ مانده در حصار آفرینشی
اجابتم نمیکنی که بشکنم
شاعر:میثم عسگری
نشود فاش کسی آنچه میان من و توست
تا اشارات نظر نامه رسان من و توست
گوش کن با لب خاموش سخن می گویم
پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست
روزگاری شد و کس مرد ره عشق ندید
حالیا چشم جهانی نگران من و
شاعر:محمد متین احمدی
رویای من
بگذار باران، تنها صدایی باشد
که خوشبختی را غمگینتر میکند
به یلدای سرد فکر کن و
منتظر زمستان باش
پاییز هیچوقت بهار نمیشود
علی رفیعی
شاعر:علی رفیعی
شب ها به یاد تو بی قرار گریستم
با خاطرات تو هزار بار گریستم
دیدم دو قوی عاشق میان برکه ای
آهی کشیدم و بی اختیار
شاعر:زهرا آرامش
يكي تو ذهنم مي سازم
اسمشو مي ذارم ندا
هر بار دلم عشقي بخواد
تو قلب من باشه صدا
هر چي دلم بخواد بهش
از جونو دل نثار كنم
تا كه يه روزي باز بشه
اسم اونو صدا كنم
هر بار بهش زنگ بزنم
از ته دل بگه
شاعر:حجت حمزه
واسه چشمای قشنگت یه ترانه
یه امید و آرزو
دیدن سرو نگارت واسه من یه دنیا نیکی واسه تو غرق تبسم
توی این دنیا که باشی
با تو بودنش قشنگه
قشنگیاش تو چشمات واسه من دنیا می ارزه
منو با خودت میبردی
شاعر:مهندس امین تقوی