مرا یک لحظه بدون چشمانت ببین
مرا ببین تا در هوای تو دوباره نفس کشیدن را آغاز کنم
تو را آن لحظه ای که زبانی نبود صدایت زدم
عالم مرا خوب ببین،چه رویایی
ای صبح دل انگیز من شوری دوباره در من زنده
شاعر:محمد جواد افشانی
مرا یک لحظه بدون چشمانت ببین
مرا ببین تا در هوای تو دوباره نفس کشیدن را آغاز کنم
تو را آن لحظه ای که زبانی نبود صدایت زدم
عالم مرا خوب ببین،چه رویایی
ای صبح دل انگیز من شوری دوباره در من زنده
شاعر:محمد جواد افشانی
تو اینجایی و من کنار توام
تو ایستادی من هی زمین میخورم
تواینجایی اما چقد بی کسم
تو اون لحظه هایی که
شاعر:فاطمه سادات نریمانی
میدهم٫میدهم هر آنچه دارم را
جوانی٬مال ومنال٬حتی جانم را
بی بی تورا ب برادرت رضا قسم
مرا لحظه ای رو برو کن با رهبرم
رهبری ک ولایتش همچو علی ست
دوچشمانم در پی رخ سید علی ست
بی درنگ مملو از
شاعر:محمدصادق شعبانی
منم ،که دورازچشم تو، پیر می شوم
زِ امروز وفردای تو، دلگیر می شوم
گفتی نباش ! به پیش چشم من
چو اشگ ، زِ گوشه ی چشم توپاک میشوم
معجزه ائی است ،گیرائی چشم سیاه تو
نوشداروئی و ، زِ نبودت بیمار
شاعر:سيدمحمدمعالي
شمعِ شبِ دلگیرم ، هردم شرری گیرم
پرکنده به زنجیرم ، آرام نمی گیرم...
آتش به نیستانم ، نی گل به گلستانم
سرگشته و حیرانم ، پیمان زمستانم...
دانی که چه غمگینم ، هردم المی گیرم
مشتاق نمی خوابد ؛ آن
شاعر:حامد خان بیکیان
خواستم یک شب در آغوشت کنم ، اما نشد ،
با شـــــرابِ بوسـه ، بیهـوشت کنم ، اما نشد .
خواستم یک شب بگویم: عاشقت هستم شدید
این سخن را حلقه ی گوشــت کنم ، اما نشد .
هر چه دارو داد دکتر ، دردِ من ،
شاعر:اصغر مدققي
در آن دو چَشم سیاهت دو ابر ِباران زاست
که از نواحیِ شرقی کمی گذر کرده
ستاد ویژه ی بُحران به مرز هشدار است
هواشناسی از آن ابرها حَذَر کرده
#سید_جواد_هاشمی
شاعر: سید جواد هاشمی
تمام اشک هایم را،برایت می کنم خالی
گلویم خسته است از این همه، بغض های پوشالی
سراپا شکوه ام از خاطرت ای ماه شب افروز
که بی تو سخت گذشت بر من، شده هرلحظه ام سالی
دلم افروخته است از عشق، چو
شاعر:مهدی صفریان
خدا درداد وما بیداد کردیم
دل یاران زخود ناشادکردیم
خدا ستارعیب این وآن بود
وماهرعیب را فریادکردیم
خدامهرش جهانی بوداما
زغال کینه هارابادکردیم
خدادرفکرپیوندقلوب است
ومارب
شاعر:محمدحسین بخشی
ازعـشق سخن گفـتی ، هـمواره تقـبّل کن
با حـس خـوش امّـید ، پیـوسـته تـبادل کن
تصـویر تـورا دیدم ، در آیـنه ی شـب ها
این فصل همین باشد ، قدری توتحمل کن
راهـیست مسیرعـشق ، افـتاده
شاعر:مهدی نساجی
صامتم اما کنمت من صدا
از درونم میدهمت من ندا
ای رسان من را به معشوقم
شاعر:ارمان دلیری(صامت)
هرچه با عشق بخواندم غم دلدار چه سود
دل تو ساز و دلم نغمه ی سنتور نشد
خواستم باده بسازم می نابی بزنم
گرچه از باغ بهشت سهم من انگور نشد
گرچه دیدم که رقیبی ز لبش کام گرفت
باز او در بر من چهره ی
شاعر:محمد صفی پور
آفتاب عالم افروز
تو دریایی و من قطـــــره میانش
من اخترهستم و تــــو کهکشانس
تو هستی آفتاب عالــــــــم افروز
که هر کس خواهدت در آسمانش
1370/06/06
ع . ف
قالب شعر :
شاعر:عادل فنائی
هرگز نرود یاد تو ای گل که تو ماهی
افسوس خورم بعد تو هر لحظه به آهی
یادی کنم از حال تو در گردش ایام
ای آنکه به دل رفته نگاهت به نگاهی
هیهات اگر آینه زنگار بگیرد
خورشید دلم پر بکشد رو به سیاهی
شاعر:محمود انصاری
بشکند جرعه شب که ز جان می طلبد خاموشی
بشکند شیشه عمری که قراری نیست ورا
نوشیدن تریاقی و مدد باده و مستم
در عرضه داد فرقت تو مانده زبانم
عرصه ی حسن تو مگر در خلوت من جای نبود؟!
مگر بامدادسخنت
شاعر:سید سپهر موسوی
یه کاری با دلم کردی، که بی تو داره میمیره
از این غربت چی باید گفت، داره جونم رو میگیره
به بدعهدی توی ذهنم، میمونه اسمتو عشقم
توتنها عشق من هستی، دارم تنها میشم کم کم
تا قبل تو من از خودم خسته
شاعر:محمد رضا رزمگه
عشق تنها یک کلام آرد مرا
جانان من ، نام زیبای تو را
بر زبانم هست هر لحظه بسی
قلب من گوید ، آنی که
شاعر:پوریا باقرزاده