چشم دل و زلف او خرمن شهلای مو
همچو صبا فکر من در کف طغیان او
خیره به دیوار گل محو تماشای گل
کی رسد از طرف او بردل هوشیار بو
میکده چون بنگری مجمع دردی کشان
بس سبکم کرده می ، می بردم آرزو
اشک
شاعر:دانیال علیپور
چشم دل و زلف او خرمن شهلای مو
همچو صبا فکر من در کف طغیان او
خیره به دیوار گل محو تماشای گل
کی رسد از طرف او بردل هوشیار بو
میکده چون بنگری مجمع دردی کشان
بس سبکم کرده می ، می بردم آرزو
اشک
شاعر:دانیال علیپور
پر از تکرار -ه- یاد -ه- تو
دلم بی تاب می مونه
توی هر ثانیه قلبم
نماز وصل می خونه
کجای جاده جا موندی
که عطرت خیلی نزدیکه
تو که خورشید شبهامی
کجایی روز تاریکه
حضورت عاشقم کردو
حالا مجنون شده
شاعر:باران واعظی
به خواب چشم تو می آیم به نیمه شبی برفی
تا بشکنی انجماد قلبم را به حق نگاهی یا حرفی
بگیر دست نیازم را ،نیازمند نگاه توام
بخوان فسانه لیلی برایم،که مجنون یادمان توام
به جستجوی تو گشتم تمام میکده
شاعر:وحید جهانبخش و-آرامش
برایت شعر می گویم
چنان از زندگی سیری
که دیگر هیچ چیزی
برای تو عزیز دل
ندارد هیچ مفهومی
برایت شعر می گویم
که دانی رسم دلگیری
به هنگامی که تو میری
به تنهایی و تنهایی
و دست ما نمی گیری
برایت
شاعر:مجید انصاری
هنگامه ی شب است،باز اتفاق تو افتاده در سرم
کوتاه-عمر تن،همچون شب است و من مرداد پیکرم
***
دل بستن به تو ، خوش بود نو به نو حتی هنوز هم
با یک نگاه تو ، همچون پرنده ای تا اوج میپرم
***
دیگر تو
شاعر:مجتبی محسنی ماهانی
نغمه از زلف نهان يار نجيب
همچو زد كه عقل را باطل كرد
فربد آن طبيب مرهم همنوا
هر كه ديد عقلش را زايل كرد
فر آن طره ى موى همدل
هر چه دانا بود را جاهل کرد
فروغ آن طلسم مافوق هستى
چون درخشيد ناقص را
شاعر:ابراهيم توكليان
قسم به آخرین قرار برقرار زمین
قسم به نقطه آغاز و پایان دیوار چین
درون قلب من امروز انفجاری رخ داد
و پای تو باز شد به این میدان مین
قسم به اشک شکارچی زمان شکار
برای بچه آهوی بیمادرِ غمگین
قسم
شاعر:یاسر باقرزاده
به خودت رسیده ای
زیباتر از همیشه ؛
کمی هم به من برس
دلم تنگ شده برایت خُب
شعر
شاعر:سینا. نگین
دم از بازی حکم میزنی!
دم از حکم دل میزنی!
پس به زبان قمار برایت میگوییم!
قمار زندگی را ، به کسی باختم
که "تک"را "دل "را با "خشت"برید!
جریمه اش یک عمر "حسرت" شد!
باخت زیبایی
شاعر:مهری خسروجودی
فلکین دردی کی یوخ ، واردی اداسی
هامینی درده سالیر، چوخدی جفاسی
گورسدیر هرکسه بیرجور اوزونی
یاندیریر کوز الییر هم منی هم اوزونی
قان الوپ اورهلر ، اه فغان ایلیجاخ
گورخورام که ایلان کیمین
شاعر:محمد عزیزپور
... وز گلشن وصل تو
خار گل دلم مثل روی تو
گل کرد
وز لبخند نمکین تو
باغ خشک سالی زده ی دل من
شکوفه کرد
وز یاد دلکش تو
دل بخواب رفته ی من
شب زنده داری کرد
وز تابیدن آیینه ی ایزد نمای تو
اخم روی
شاعر:میرعباس صفدری
هر روز غروب زیر نگاه قشنگ مهر
عاشق تکی به ساحل دریاچه می نشست
باران عشق
با تلاطم ابر بهاریش
در آستان گلشن رضوان جاری است
ای نو بهار به غنچه افسرده آه کن
آبی بیفکن و تو نگاهی به ماه
شاعر:رضا فولادی
در تب تو اگر نتابم
تپش زمان
- حاشایم - می کند!
زمین خوش اشتها
تن ســردم را ناشتا...
* * * * *
تا قاصدک
هنوز صبر می کنم
در
یک پسین نارنجی
با دل هم
شـاید بازی کردیم...
= = = =
آن رسول مصلح
کدام
صبح
شاعر:محمد ترکمان(پژواره)
روزها چه بیرحمانه به شب می رسند در این وادی.....
و شب ها چه طولانی و بی انتهایند...
ابر ها چه پٌرند از باران ، بسان چشمهای پر بغض.....
و بغض ها چه سخت فروخورده اند...
شب گریه های مرا ، چه خوب بهانه
شاعر:مجید مصطفوی
خیلی وقته خرابِ ،چشمای بیمارتوأم
یه مسافرغریب ، براه دیدار توأم
روبه قبله گاه اون ، نگاه تب دار توأم
بی طاقت همیشه ی، لحظه ی دیدار توأم
اُون چشات،که چون عقیقن،میدرخشن همیشه
مثه یه ،
شاعر:سيدمحمدمعالي
تو رفتی اما من واسم مهم نیست!
شاید درگیر احساس غرورم
ته قصه همیشه خوب می شه
ولی من از تمام قصه دورم
تو رفتی اما من ساکت نشستم
اصلا انگار نه انگار اتفاقی
داره رخ می ده تو زندگی من
که از
شاعر:ایمان حسینی
من که باورم نمیشه که تو یاد اون نباشم
یا تو التهاب عشقش حتی یک تپش نباشم
کاش می شد توی خیالش
لحظه ای با من بمونه
یا که درد انتظارو تلخیشو کمی بدونه
کاش می شد فاصله کم شه
سرنوشت من عوض شه
بجای
شاعر:وحید جهانبخش و-آرامش
خدا کند که فردا برسد
به من از تو پیامها برسد
برای اولین بار مشتاق فردایم
خدا کند پایان غمها برسد
خدا کند همیشه از این فرداها باشد
خدا کند پایان سردی ها برسد
خدا دلم گرم کرده به فردایی که
یقین
شاعر:عارف صیفوری